● منبع باز ناگهان در ميان VCها طرفداران زيادي پيدا كرده است. ورود اين حجم عظيم پول چگونه بر دنياي منبع باز اثر خواهد گذاشت؟
○ يك نكته اين است كه مردم ديگر به صورت خودكار تصور نميكنند كه يك برنامهنويس منبع باز نميتواند از اين طريق كسب درآمد كند. چنان ارزش زيادي در منبعباز نهفته است كه شناختهشدن آن براي يك توسعهدهنده منبعباز ميتواند بسيار ارزشمند باشد. همچنين هجوم پول به بازار منبعباز توانسته است بعضي نقاط ضعف قديمي منبعباز را پوشش دهد و آنها را تقويت كند. <كارهاي خستهكننده> نظير آزمايش نرمافزار، كنترل كيفيت، مستندسازي و پشتيباني، كه همه فعاليتهاي لازمه توسعه نرمافزار هستند، همه از اين دسته هستند. همزمان، مجوزهاي منبع باز به گونهاي طراحي ميشوند كه بتوانند همه را درستكار و صادق نگهدارند. بدين معني كه همواره تعادلي بين فناوري و پول وجود خواهد داشت.
بنابراين فكر ميكنم كه اين وضعيت، بيشتر وضعيتي است كه در آن همه برنده خواهند بود. همين مورد باعث شده است كه منبعباز بتواند پشتيباني و توجه شديد دست اندركاران بازار تجارت را، كه شايد در ابتداي امر در مورد منبع باز نگران بودند، به دست آورد.
● آيا فكر ميكنيد كه شركتهايي نظير آيبيام و ردهت به غناي منبعباز كمك خواهند كرد يا نگرانيد كه روح و هدف اصلي اين جريان به وسيله شركتهاي تجاري تحريف شود و تغيير كند؟
○ شايد سالهاي گذشته عدهاي از اين موضوع هراس داشتند، اما چيزي كه شركتهاي تجاري براي دنياي منبعباز به ارمغان آوردند، تحريف و تغيير فلسفه و هدف منبعباز نبود. آنها نيروي بيشتر و شايد كمي تعادل را به دنياي منبع باز هديه كردند. الان، ممكن است عدهاي عقيده داشته باشند كه تعادل چيز خوبي نيست، اما اين افراد در واقع جزء حاشيه افراطي جنبش منبع باز هستند، و لينوكس به هيچ عنوان چنين جبههگيرياي نداشته است.
![](http://www.shabakeh-mag.com/Data/Gallery/s71_linux_1_s.jpg) |
من هميشه فردي عملگرا بودهام و فكر ميكنم يكي از موفقيتهاي لينوكس در واقع همين جنبه عملگرايي اجتماعي آن است: توسعه نرمافزار با برخي ايدهآلها و آرمانهاي اجتماعي؛ البته دور از انديشههاي غير واقعي و افراطي گري.
● فكر ميكنيد تا پنج سال آينده بازار لينوكس چگونه خواهد بود؟
○ شما اين سؤال را از فرد نامناسبي ميپرسيد. من تعمداً سعي كردهام بر جنبههاي تكنيكي قضيه تمركز كنم.
يكي به اين دليل كه اين بخش، حوزه مورد علاقه من است و ديگر اينكه، فكر ميكنم ساير قسمتها دنبالهرو اين بخش خواهند بود.
فكر نميكنم يك برنامه اقتصادي پنج ساله بتواند موفق باشد حتي زماني كه شما به طراحي نرمافزار ميپردازيد، باز هم چنين برنامهاي نميتواند موفق عمل كند.
توسعه لينوكس همواره به نوعي بازاري باز بوده است و در آن جهتگيري توسعه با <نيازهاي مشتريان> و درصد زيادي از آنچه كه من <سليقه خوب> يا پرهيز از مواردي مينامم كه به وضوح در طولاني مدت مشكلساز خواهند شد، تعيين ميگردد.
● چالشهاي كنوني جنبش منبع باز كدامند؟
○ منبع باز اكنون بر بزرگترين چالش خود، يعني مورد پذيرش قرار گرفتن و درك شدن توسط ساير افراد فايق آمده است. از نقطه نظري كاملاً تكنيكي، متد و روش منبعباز به سادگي برتر از ساير روشها است. چون نرمافزارهاي مدرن، اكنون بسيار پيچيدهتر از آن هستند كه به صورت مخفيانه طراحي و پيادهسازي شوند. اما مدت زماني طولاني مردم ميپنداشتند كه اين روش انجام كار، عجيب و غيرمستقيم است. اين قضايا ديگر تمام شده است. اكنون موفقيت منبعباز باعث شده است مشكلات جديدي وارد عرصه منبعباز شوند؛ نظير دردسرهاي ناشي از مشكلات قانوني و حق مالكيت.
در تصويري بزرگتر و كليتر، آنچه مرا بيش از هر چيز ديگر نگران ميكند، موانع غيرفنياي است كه سر راه منبع باز قرار دارد. حق امتيازها و مالكيتهاي انحصاري نامناسب و قوانين مالكيت نرمافزارها واقعاً نامناسبند. در واقع شبيه به مالكيت انحصاري يك تفكر است. اين موضوع به وضوح و بالقوه ميتوانند مشكلات شديدتري را به وجود آورند. اما خبر خوب آن است كه مشكل حقوق مالكيت تنها مربوط به دنياي منبعباز نيست و به نظر ميرسد بسياري از صنايع مرتبط با فناوري، نسبت به خطرات و مشكلات اين موضوع هشيار شدهاند.